پنجم اسفند ماه هر سال یادآور بزرگداشت حکیم طوسی است. بیان این نکته ضروری است که واژه "حکیم" در گذشته به افرادی اطلاق میشده که در زمینه های مختلف از جمله دانش، حکمت، اخلاق، دین و معرفت شناختی و نظایر اینها از توان بالایی برخوردار بوده اند ویا به بیان دیگر فرد "جامع الاطراف".
خواجه طوس چنین فردی بوده که به تعبیر آقای دکتر جعفر آقایانی چاووشی" حضرت خواجه مغولها را رام کرد" و آنها که برای نابودی ایران و ایرانی کمر بسته بودند را به مسیری هدایت کرد که در بهسازی و ساخت بناها واصلاح امور، هم ایشان به ایران خدمات بسیار نمودند و در حقیقت خواجه نصیر به معنای واقعی تهدید را به فرصت تبدیل نمود که باز هم نشان از درایت این ابر مرد تاریخ علم این سرزمین عالم پرور دارد. آثار بجا مانده از معماری آن دوران، بناهای علمی و کاربردی، تکریم دانشمندان اسلامی و ... نشانگر گوشه ای از حرکت و پویایی آن دوره است.
همکاری انجمن نجوم آماتوری ایران در انتشار و رونمایی از تمبرهای سال جهانی ستاره شناسی با نگاه به رصدخانه مراغه که از آثار بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی بوده است و در روز 5 اسفند سال 1388 در همایش با شکوهی بدین منظور در دانشگاه خواجه نصیر با حضور اساتید و علاقمندان رونمایی گردید، گوشه ای از توجه این مرکز کشوری طی دو دهه اخیر به بزرگان تاریخ علم کشور عزیزمان ایران است. مناسب دیده شد تا متن کوتاهی از استاد معظم جناب آقای دکتر چاووشی را در این مناسبت خاص به نظر شما دوستداران تاریخ علم این اهورایی سرزمین جلب نماید.
بحثی کوتاه درباره خواجه نصیر
به قلم دکتر جعفر آقایانی چاوشی عضو هیئتعلمی دانشگاه صنعتی شریف
در طول تاریخ گاهی مردانی ظاهر میشوند که پیامبرگونه عمل کرده، مسیر جامعهی انسانی را تغییر میدهند. اینان کسانی هستند که به مفهوم عالی از زندگی دستیافته و تلاشهای زمینی را سرآغازی برای پرواز روح به ستیغ آسمانهامیدانند. زیستن برای این افلاکیان خاکنشین در معرفت خدا و اجرای فرمانهای او خلاصه میشود. ازاینرو نه کامیابیهای زندگانی و نه مصائب و تلخکامیهایش هیچ یک آنان را از راهی که در پیشگرفتهاند، منحرف نمیکنند. آگاه و بردبار علیه بیداد و خودکامگی، جهل و خرافات و خلاصه همهی عوامل انحطاط آدمیان به پا میخیزند و تا پای جان برای آرمانهای الهی خود بهپیش میروند. خواجهنصیرالدین طوسی از چنین مردانی است.
زمان زندگی خواجه مصادف با حملهی مغول به ایران است. همان قوم خونخواری که آمدند و آتشی افروختند، پیر و برنا، مرد و زن را سوختند. جنگ و خونریزی مصائب و مشکلات دیگری در پی داشت. دیگر هرچه بود سیاهی بود و ستم،فقر بود و فلاکت. شهرهایکی که پس از دیگری ویران شدند و بازماندگان آنها افسرده و دلمرده به اینسو و آنسو گریختند. آنها دست از زندگی شسته و در این اندیشه بودند که دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
در چنین هنگامهای بود که فیلسوف طوس برای نجات دین و ملت به پا خواست. او که از مکتب تشیع درس زندگی آموخته بود، نیک میدانست که در این مکتب اگر شهادت هست، شکست نیستو شکست زمانی روی میدهد که ما با آنچه از مذهب خودآموختهایم بیگانه شویم.
بنابراین مردم را به خودآگاهی و دینباوری فراخواند و خود نیز همهی توانش را برای پیروزی بر خصم ستمگر به کار گرفت. سرانجام باسیاست و تدبیر خود را به وزارت مغولان رساند و این سیل ویرانگر را مهار کرد. او به این هم بسنده نکرد بلکه با بهرهگیری از قدرت مغولان در سقوط عباسیان و اسماعیلیان یعنی عوامل بدبختی مسلمانان کوشید تا بار دیگر آرامش و آبادی را به ایران بازگرداند.
تا نریزد باز خونی بر زمین
تا شود ایران ما خلد برین
آنچه گفتیم مربوط به بُعدِ اجتماعی و سیاسی این مرد بزرگ بود؛ اماخواجه یِ بزرگوار درعینحال ریاضیدانی نامی و منجمی نوآور بود. در آن هنگام که شهرهای ایران زیر سم اسبان به ویرانه تبدیل گردیده و دانشمندان یا کشته شده و یا فرار را برقرار ترجیح داده بودند، خواجه با بهانههای گوناگون مغولان وحشی را به ساختن رصدخانهی مراغه واداشت. این رصدخانهی بزرگ که خرابههای آن هنوز نیز پابرجاست، بزرگترین و مجهزترین رصدخانهی ایران در طول تاریخ بود. کتابخانهی مجهز و کارگاههای ساخت آلات نجومی آن به منجمینی که از اقصی نقاط عالم بدان جا آمده بودند، این امکان را میداد تا به نحو مطلوبی به رصد بپردازند.
در همین رصدخانه بود که خواجه و همکارانش با بهرهگیری از مشاهدات نجومی به اصلاح نظام بطلمیوسی پرداختند و با استفاده از سازوکاری به نام «جفت طوسی» طرح دیگری افکندند–طرحی که بعدها موردتوجه منجمین اسلامی و اروپایی قرار گرفت. کپرنیک منجم نامدار اروپایی یکی از همین منجمین بود که از طریق ترجمهی بیزانسی رسالهی خواجه با آن آشنا گردید و سازوکار جفت طوسی را در کتاب معروف خود: «گردش ستارگان» آورد.
کارهای مهم خواجه در این مختصر نمیگنجد و تنها باید به این حقیقت تلخ اشارهکنیم که رصدخانهی مراغه که بقایای آن هنوز هم باقی است، روزبهروزفرسودهتر میگردد و سازمان میراث فرهنگی و نهادهای دیگر هیچگونه اهتمامی به بازسازی و نگاهداری آن نمینمایند؛ حالآنکه،رصدخانههای الغ بیگ در سمرقند و جایسینگ در هند که به تقلید از رصدخانهی مراغه ساختهشدهاند، اکنون بازسازی گردیده و از جاذبههای گردشگری هند و ازبکستان محسوب میشوند. موضوع قابل توجه دیگر اینکه ما ایرانیان که در زمانهای دور صاحب رصدخانههای گوناگون بودهایم، با کمال تأسف اکنون پس از گذشت چند قرن فاقد یک رصدخانهی ملی هستیم و معلوم نیست که اینهمه هزینه که جهت ساخت آن صرف شده به کجا رفته و چه نتیجهای داده است.
کوتاهسخن آنکه به موازات گرامیداشت خواجه نصیر، بایداندیشههایش را نیز چون چراغی فراراه خویش قرار دهیم؛ علیالخصوص که روزگار ما از جهاتی بهروزگار خواجه شباهت دارد و دشمنان این مرزوبوم امروز هم، چون گذشته علیه اسلام و مسلمین به پا خواسته و هجوم همهجانبهای را آغاز کردهاند.
در اینجا باید از انجمن نجوم آماتوری ایران و مدیر زحمتکش آن آقای مسعود عتیقی تشکر کنیم که سالیان زیادی، هرساله با برگزاری چنین همایشهایی در معرفی بزرگان علمی ایران کوشیده و جوانان پرنشاط و علم دوست را به تأسی از آنان واداشته است.
*حکیم طوسى از طلوع تا غروب
تولد
دقایقی چند به طلوع آفتاب شنبه پنجم اسفندماه سال 579 خورشیدی ( 11 جمادی اول سال ٥٩٧ قمری ) نمانده بود که در خانه یکی از عالمان شهر طوس، طفلی به دنیا آمد که پدر، او را «محمد» نامید. این کودک که در سال های بعدِ زندگی خویش القاب گوناگونی گرفت، ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن بن ابی بکر، مشهور به خواجه نصیر طوسی است.
آثار خواجه نصیر
از آن جا که خواجه نصیر دانشمندی بود که بر همه علوم زمان خود احاطه و دربیش تر آن ها تبحّر تام داشت، معرفی آثار وی، کاری بس بزرگ به شمار می آید و قرن هاست که تلاش دانشمندان را به خود معطوف داشته است. از آثار مهم او، می توان به اخلاق ناصری و اوصاف الاشراف اشاره کرد که عرصه تجلی آموزش ها و دیدگاه های اخلاقی اوست. کشف القناع نوشته مستقل خواجه در زمینه ریاضی است. تذکره نصیریه یکی دیگر از آثار اوست که شاه کاری در علم نحو است، معروف ترین اثر خواجه در علوم ادبی، کتاب معیارالاشعاریا عروض فارسی است. هم چنین کتاب های سیر و سلوک، آغاز و انجام و شرح اشارات از آثار دیگر اوست.
غروب آفتاب خواجه
آفتاب روز دوشنبه دوشنبه 11 تیر ماه سال 653 خورشیدی در شفق فرو می رفت که قلب جاودانه تاریخ علم ایران، در 74 سالگی، از تپش افتاد. او وصیت کرد پیکرش را درجوار حضرت امام موسی کاظم (ع) دفن کنند. وقتی قبری را می کندند، ناگاه سردابه ای کاشی کاری شده پیدا شد که یکی از خلیفه های عباسی برای خود ساخته بود و پسرش برخلاف امر پدر، او را در جای دیگر به خاک سپرد و آن جا خالی مانده بود. تاریخ تمام شدن سرداب بر روی سنگی ١١ جمادی الاول سال ٥٩٧ ق نوشته شده بود؛ یعنی روز تولد خواجه نصیرالدین طوسی!؟
تلاشش گرامی، نامش پرافتخار و راهش پر رهرو باد
اشتراک گذاری در:
- سایت انجمن نجوم آماتوری ایران مجاز به ویرایش ادبی دیدگاهها است.
- دیدگاههایی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی و موارد مغایر با قوانین کشور باشند منتشر نخواهند شد.
- دیدگاهها پس از تأیید منتشر میشوند.