شنبه 1 اردیبهشت 1403 | 10 شوال 1445 | 20 آوریل 2024
شب زایش خورشید و آغاز سال نو میترایی
دکتر رضا مرادی غیاث آبادی-
دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا میدارندکه در میان اقوام گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد. در ایران وسرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانندکه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود؛ اما میدانیم که درباورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است. مراسم شب چله،همچون بسیاری از آیینهای ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.
خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب میشود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز میگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در ششماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هرشبانروز خورشید اندکی پایینتر از محل پیشین خود در افق طلوع میکند تا در نهایت درآغاز زمستان به پایینترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجاییهای طلوع خورشید معکوس شده ومجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز میگردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمالشرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته میشد و آنرا گرامی میداشتند.
در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها بیداری تابامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. مراسمی که از لازمههای آن،حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نوبشمار میآمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه میدهد. فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز میگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه میگیرد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بودهاند (که هنوز هم حامیان سرمایهداری لجام گسیخته اندیشههای عدالتجویانه او را سد راه منافع طبقاتی خودمیدانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته میشد و از آن با نام «خرم روز» یاد میکرده وآیینهایی ویژه داشتهاند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میانبرخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو بانام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» درپیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز میکوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. البته در شبه تقویم نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده میکند و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف میشود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله بانام «عید نود روز» یاد میکند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روزاست.
امروزه میتوان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره مینشستهاند، تماشا کرد: در دورانباستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته میشده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقیمانده در این زمینه در ایران است. پژوهشهای نگارنده که در سال 138منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران)، نشان میدهد که این بنا بگونهای طراحی وساخته شده است که میتوان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسربنایی است که تولد خورشید بگونهای ملموس و قابل تماشا در آن دیده میشود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدارپرتوهای خورشید میشود.
*دیدار زایش مهر تابان در چار تاقی نیاسرخورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمانتاریکی شب میشود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید مجدداً به سوی شمال شرقی باز میگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است.
این واقعه را مردم باستان، زمان زایش دوباره خورشید میدانستند و این شب برای آنان گرامی بود. امروزه هم همچنان شب تولد خورشید با نام شب یلدا یا شب چله در میان ایرانیان گرامی داشته میشود و همچون پیشینیان، سراسر شب را به انتظار طلوع خورشید بیدار میمانند و مهمانی میآرایند.
البته امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال است. در حالیکه در باورهای ایرانی هیچروز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است.
در آیین میترا، نخستین روز زمستان با نام «خوره روز» (خورشید روز) نخستین روز سال نو نیز بشمار میآمده است و امروزه کارکرد خود رادر تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است، ادامه میدهد. منسوب داشتن میلادبه میلاد مسیح، تنها پیشینهای چند صد ساله دارد و پیش از آن آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشیداست.
امروزه میتوان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره مینشستهاند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته میشده که یکی از مهمترین آنهاچارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقیمانده در این زمینه درایران است. پژوهشهای نگارنده که در سال 138منتشر شد (نظام گاهشماری درچارتاقیهای ایران)، نشان میدهد که این بنا بگونهای طراحی و ساخته شده است که میتوان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی وآغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد.
در چارتاقی نیاسر کاشان سازوکاری اندیشیده وساخته شده است که چند هنگام سالیانه را بتوان با دیدار طلوع خورشید از میان روزنههای تشکیل شده در میان اضلاع داخلی پایههای بنا تشخیص داد. این چارتاقی،تنها نمونه سالم باقیمانده از میان دهها چارتاقی ایران است که پس از حدود دوهزار سال، همچنان کاربری تقویمی و رصدی خود را تا به امروز حفظ کرده است و میتوان از جمله در آغاز زمستان و آغاز تابستان به مشاهده طلوع خورشید از میان روزنههای ویژه آن پرداخت. در بسیاری از تقویمهای آفتابی دیگر که این نگارنده آنها را معرفی کرده است، این امکان تنها با دیدار سایههای خورشید بامدادی فرا دست میآید؛ اما درچارتاقی نیاسر علاوه بر سنجش دقیق زمان از طریق سایههای ایجاد شده در میان پایههای چندگانه داخلی بنا که در حکم یک آفتابسنج دقیق هستند؛ میتوان قرص خورشیدرا نیز از روزنه ویژهای که رو به سوی محل طلوع خورشید در انقلاب زمستانی و انقلاب تابستانی دارد، تماشا کرد. برآمدن باشکوه خورشید از این روزنهها، علاوه بر اثبات انجام محاسبات نجومی در ساخت این بنا، ما را به یاد روزگارانی میاندازد که به گمان در چنین هنگامی، آیینهایی ویژه در آنجا برگزار میشده است. گردهماییهایی که گویا با آیین نیایش زروانی که ریشهای ژرف با خورشید و پدیدههای کیهانی داشته، در پیوندبوده است.
در نزدیکی چارتاقی نیاسر، نمونهای از یک ساعت آفتابی کهن نیز وجود داشته است که متأسفانه در سالیان اخیر منهدم شده است. این ساعت همراه با چارتاقی، مجموعهای کامل از ابزارهای زمانسنجی را فراهم کرده بودهاند.
دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا میدارندکه در میان اقوام گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد. در ایران وسرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانندکه مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود؛ اما میدانیم که درباورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است. مراسم شب چله،همچون بسیاری از آیینهای ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.
خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب میشود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز میگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در ششماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هرشبانروز خورشید اندکی پایینتر از محل پیشین خود در افق طلوع میکند تا در نهایت درآغاز زمستان به پایینترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجاییهای طلوع خورشید معکوس شده ومجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز میگردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمالشرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته میشد و آنرا گرامی میداشتند.
در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها بیداری تابامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. مراسمی که از لازمههای آن،حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نوبشمار میآمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه میدهد. فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز میگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه میگیرد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بودهاند (که هنوز هم حامیان سرمایهداری لجام گسیخته اندیشههای عدالتجویانه او را سد راه منافع طبقاتی خودمیدانند) سخت گرامی و بزرگ دانسته میشد و از آن با نام «خرم روز» یاد میکرده وآیینهایی ویژه داشتهاند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میانبرخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو بانام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» درپیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز میکوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. البته در شبه تقویم نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده میکند و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف میشود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله بانام «عید نود روز» یاد میکند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روزاست.
امروزه میتوان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره مینشستهاند، تماشا کرد: در دورانباستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته میشده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقیمانده در این زمینه در ایران است. پژوهشهای نگارنده که در سال 138منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران)، نشان میدهد که این بنا بگونهای طراحی وساخته شده است که میتوان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسربنایی است که تولد خورشید بگونهای ملموس و قابل تماشا در آن دیده میشود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدارپرتوهای خورشید میشود.
*دیدار زایش مهر تابان در چار تاقی نیاسرخورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمانتاریکی شب میشود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید مجدداً به سوی شمال شرقی باز میگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است.
این واقعه را مردم باستان، زمان زایش دوباره خورشید میدانستند و این شب برای آنان گرامی بود. امروزه هم همچنان شب تولد خورشید با نام شب یلدا یا شب چله در میان ایرانیان گرامی داشته میشود و همچون پیشینیان، سراسر شب را به انتظار طلوع خورشید بیدار میمانند و مهمانی میآرایند.
البته امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال است. در حالیکه در باورهای ایرانی هیچروز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است.
در آیین میترا، نخستین روز زمستان با نام «خوره روز» (خورشید روز) نخستین روز سال نو نیز بشمار میآمده است و امروزه کارکرد خود رادر تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است، ادامه میدهد. منسوب داشتن میلادبه میلاد مسیح، تنها پیشینهای چند صد ساله دارد و پیش از آن آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشیداست.
امروزه میتوان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره مینشستهاند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته میشده که یکی از مهمترین آنهاچارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقیمانده در این زمینه درایران است. پژوهشهای نگارنده که در سال 138منتشر شد (نظام گاهشماری درچارتاقیهای ایران)، نشان میدهد که این بنا بگونهای طراحی و ساخته شده است که میتوان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی وآغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد.
در چارتاقی نیاسر کاشان سازوکاری اندیشیده وساخته شده است که چند هنگام سالیانه را بتوان با دیدار طلوع خورشید از میان روزنههای تشکیل شده در میان اضلاع داخلی پایههای بنا تشخیص داد. این چارتاقی،تنها نمونه سالم باقیمانده از میان دهها چارتاقی ایران است که پس از حدود دوهزار سال، همچنان کاربری تقویمی و رصدی خود را تا به امروز حفظ کرده است و میتوان از جمله در آغاز زمستان و آغاز تابستان به مشاهده طلوع خورشید از میان روزنههای ویژه آن پرداخت. در بسیاری از تقویمهای آفتابی دیگر که این نگارنده آنها را معرفی کرده است، این امکان تنها با دیدار سایههای خورشید بامدادی فرا دست میآید؛ اما درچارتاقی نیاسر علاوه بر سنجش دقیق زمان از طریق سایههای ایجاد شده در میان پایههای چندگانه داخلی بنا که در حکم یک آفتابسنج دقیق هستند؛ میتوان قرص خورشیدرا نیز از روزنه ویژهای که رو به سوی محل طلوع خورشید در انقلاب زمستانی و انقلاب تابستانی دارد، تماشا کرد. برآمدن باشکوه خورشید از این روزنهها، علاوه بر اثبات انجام محاسبات نجومی در ساخت این بنا، ما را به یاد روزگارانی میاندازد که به گمان در چنین هنگامی، آیینهایی ویژه در آنجا برگزار میشده است. گردهماییهایی که گویا با آیین نیایش زروانی که ریشهای ژرف با خورشید و پدیدههای کیهانی داشته، در پیوندبوده است.
در نزدیکی چارتاقی نیاسر، نمونهای از یک ساعت آفتابی کهن نیز وجود داشته است که متأسفانه در سالیان اخیر منهدم شده است. این ساعت همراه با چارتاقی، مجموعهای کامل از ابزارهای زمانسنجی را فراهم کرده بودهاند.
اشتراک گذاری در:
بیان دیدگاه
- سایت انجمن نجوم آماتوری ایران مجاز به ویرایش ادبی دیدگاهها است.
- دیدگاههایی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی و موارد مغایر با قوانین کشور باشند منتشر نخواهند شد.
- دیدگاهها پس از تأیید منتشر میشوند.