***** انجمن نجوم آماتوری ایران نوروز ایرانی و فرا رسیدن بهار پر طراوت را به ایرانیان اندیشمند، در هر جای این کره کوچک خاکی هستند شادباش گفته؛ رویش جوانه های امید و شادی را در سرای پر مهرتان همراه با سلامتی و موفقیت برای همه پارسی زبانان دنیا آرزومند است. روابط عمومی *****    
جمعه 10 فروردین 1403 | 19 رمضان 1445 | 29 مارس 2024
»
»
»
خورشیدگرفتگی و ماه گرفتگی از نگاه خواجه نصیر

خورشیدگرفتگی و ماه گرفتگی از نگاه خواجه نصیر
دوشنبه 7 آذر 1390 - 02:30 | شاخه : | 7610 بازدید | 1 دیدگاه
دکترجعفر آقایانی چاوشی-
خواجه نصیر در رساله نجومی خودتحت عنوان رساله مفید به زبان فارسی نوشته است مستد خورشید گرفتگی یا کسوف و ماه گرفتگی یا خسوف را مودو بررسی قرار داده است .در شرحی نوشته و آن را حل مشکلات معینه نام نهاده باز هم مستد ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی را با توضیحات و جزئیات بیشترمطرح نموده است .در این مقاله پس از مقدمه تاریخی کوتاهی درباره خسوف و کسوف نظریه طوسی را در این باره مورد بحث قرار می دهیم.
 
*خسوف و کسوف نزد ملت های قدیمی :خسوف ماه و کسوف خورشید از پدیده های هیجان انگیز طبیعت می باشند .از دیرباز توجه انسانها را به خود جلب کرده اند .خیلی قدیمیبه این دو پدیده به عنوان یک فاجعه و یانابسامانی کیهانی نگاه می کردند علل ماورای طبیعی را مسبب آنها می شمردند و برای تسکین اضطراب های خود به جادو و چیزهایی نظیر آن متوسل می شدند .قدیمی ترین نوشتاری که تا کنون درباره خسوف و کسوف بر جای مانده متعلق به سه یا چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح است . منجمین بابل و یونان باستان نخستین کسانی بودند که پرسش های عقلانی را درباره این دو پدیده مطرح نمودندو روشهایعلمی را برای توجیه و تفسیر آن کشف کردند . اختر شناسانبابل هفت قرن پیش از میلاد مسیح به این حقیقت پی نبرده بودند که کسوف خورشید تنها در آغاز ماه قمری روی می دهد و خسوف هنگامی رخ می دهد که ماه در حالت بدر باشد .قاعده معروفی که بر اساس آن قاصددو خسوف ماه شش و یا حداقل 5 ماه قمری است از همین بابلیان برجای مانده است .بنابر این بابلیان می توانستند زمان یک خسوف ماه و یا کسوف خورشید را پیش بینی نمایند. اما همین منجمان زبردست بابل نظریه ای علمی که بتوانند بر اساس آن زمان و مکان یک ماه گرفتگی و یا خورشید گرفتگی را در آن واحد پیش بینی نمایند نداشتند .در حقیقت پیش بینی زمان و مکان یک خسوف و یا کسوف زمانی امکان پذیر است که ما با حرکات ماه و خورشید آشنایی خوبی داشته باشیم .گرچه حرکات خورشید مشکل ساز نیستند ، اما حرکات ماه از همان زمانهای دور جزو معضلات نجوم بشمار می رفتند .آری ماه دارای حرکات پیچیده است که بی نظمی های متعددی را پدید می آورد .در یونان باستان دو عدد از این بی نظمی ها کشف شده بود و معادله مرکز بوسیله ابرخس کشف گردیده بود و بی نظمی دوم که بدان اوکسیون هم می گویند بوسیله بطلمیوس کشف شده بود .بطلمیوس همچنین قطرظاهری خورشید و ماه را نسبت به زمین محاسبه کرده بود این کشفیات علمی همان چیزهایی بودند که نجوم یونانی را از نجوم بابلی ممتاز می کردند .آری نجوم یونانی یک نجوم علمی رقیق بود .همین نجوم علمی یونان در عصر طلایی علوم اسلامی به زبان عربی ترجمه گردید و در دسترس مسلمانان قرار گرفت .البته دانشمندان اسلامی بااینکه در نجوم بیشتر شاگردان مکتب بطلمیوس و دیگر منجمان یونان بودند ولی توانستنداز استادان خود پیشی گیرند و به کشفیات تازه ای در نجوم دست یابند.
 
 
 
در این تنها به کارهای خواجه نصیر الدین طوسی درباره خسوف و کسوف بپردازیم.لازم به یادآوری است در رساله های فارسی معینه و حل مشکلات معینه را خواجه نصیر خیلی پیش از تالیفات اثر معروف خود تذکره که به زبان عربی است نگاشته بوده است .به هنگام تالیف این دو رساله فارسی که موضوع بحث مااست ، خواجه در قلعه های اسماعیلیان زندانی بود و آنطور که خود در اثر دیگرش نوشته است ، سخت ترین ایم عمر خود را می گذراند .در همین ایام بود که شعر معروف :
به گرداگرد خود چندان که بینم                                بلا انگشتری و من نگینم
را سروده است و این نشان می دهد که سختیها و ناملایمات روزگار هم نتوانسته لحظه ای او را از تلاشهای علمی اش باز دارد.
 
*خسوف ماه و کسوف خورشید از نگاه طوسی :طوسی خسوف و کسوف را در فصل 13 از بخش دوم رساله معینه مطرح کرده است .او نخست تعریفی از کسوف خورشید و خسوف ماه را می دهد و آنگاه به تشریح خسوف و کسوف جزیی و کلی و وضعیت خاص آنها می پردازد .
طوسی خسوف ماه را چنین تعریف می کند :
"چون نور ماه از آفتاب است ، پس هر گاه به زمین مایل حایل شود میان ماه و آفتاب نور ازوباز دارد ."
و در این صورت طبق نظر طوسی ماه و زمین و خورشید در راستای یک خط راست قرار خواهند گرفت .
در تعریف کسوف خورشید خواجه چنین می نویسد :
کسوف خورشید به هنگام مقارنه روی می دهد و در این هنگام ماه ، مابین چشم ناظر و خورشید است .در این حالت نور خورشید به ساکنان زمین و نیز سطح قابل رویت ماه نمی رسد و این سطح که رنگ خاص خود را به خود می گیرد تیره و تار به نظر می آید و هم از این روست که قرص خورشید سیاه دیده می شود .
پیش از ادامه نظریه طوسی درباره خسوف ماه و کسوف خورشید لازم به یاد آوری است که هرگاه صفحه مدار ماه روی صفحه مدار زمین منطبق می شد ما همواره یک خسوف ماه و یک کسوف خورشید می داشتیم اما از آنجایی که این دو صفحه طوری یکدیگر را قطع کرده اند که زاویه ای برابر با 9/5 درجه با هم می سازند برای تشکیل یک کسوف ، بایستی کره ماه نزدیک یکی از دو نقطه تقاطع این دو مدار که گره نیز نامیده می شوند قرار گیرد .
از همین روست که طوسی اشاره می کند که کسوف هنگامی روی می دهد که ماه در حالت ، ماه نو و یا بدر نزدیک یکی از گره ها یعنی گره صعودی یعنی سر و یا گره نزولی یعنی دم قرار گیرد .
کسوف خورشید پدیده ای تقریباً منحصر به فرد است زیرا در آسمان ما ، خورشید و ماه تقریباً با دارای قطر ظاهری یکسانی هستند .این وضعیت باعث می شود که به هنگام کسوف کامل ، ماه سطح خورشید را کاملاً بپوشاند . ازاینجاست که می توان به اهمیت تعیین مقادیر حقیقی قطرهای ظاهری خورشید و ماه برای تعیین وضعیت کسوف پی برد .قطر ظاهری خورشید و قطر ظاهری ماه هریک نیم درجه می باشند .این عدد ، مقدار قابل توجهی است ، زیرا سایه اجرام آسمانی را ما همواره به صورت یک نفطه روشن مشاهده می کنیم .در حقیقت از قرون هفدهم و هجدهم میلادی است که دانشمندان باقطرظاهری خورشید آشنایی پیدا کردند و دانستند که این ستاره تابناک تقریباً چهار صد برابر کره ماه می باشد ، اما خورشید چهارصد برابر فاصله ماه تا زمین ازکره زمین دورتر است .به همین جهت است که قطر ظاهری ماه با قطر ظاهری خورشید برابر است .با وجود این فاصله ممکن است به نسبت تغییرات فاصله ماه تا زمین دستخوش تغییر گردد. از همین روست که به هنگام کسوف خورشید قرص خورشید گاهی کاملاً بوسیله ماه پوشیده می شود این حالت را کسوف کامل می نامند .زمانی نیز قرص ماه از قرص خورشید کوچکتر به نظر می رسد و به هنگام کسوف خورشید همان حلقه ای طلایی دیده می شود که به این وضعیت کسوف حلقوی می گویند .
از مطالب فوق چنین نتیجه می شود که کسوف و یا خسوف رابطه تنگاتنگی با فاصله زمین تا خورشید و یا زمین تا ماه دارندو برای تعیین این فواصل نیز باید اختلاف منظر آنها را تعیین کرد .از همین روست که طوسی اهمیت اختلاف منظر
را در خورشید گرفتگی گوشزد می کند .با این حال رساله معینه مطلب قابل توجهی در این باره ندارد و در حل مشکلات معینه است که از نظریات این دانشمند درباره تعیین اختلاف منظرآگاه می شویم .
در این رساله دانشمند طوس با محاسبات ریاضی چگونگی خورشید گرفتگی را بر حسب قطر ظاهری ماه و قطر ظاهری خورشید شرح می دهد . کارهایی که با محاسبات امروزی کاملاً مطابقت دارند و ما در دینی مجال وارد شدن در این مباحث را نداریم .درباره فاصله دو خورشید گرفتگی و یا ماه گرفتگی طوسی در رساله معینه خود آن را شش ماه قمری می داند و می نویسد :
"و باید دانست که اغلب میان دو کسوف یا دو خسوف شش ماه قمری افتد ."
فصل اول از بخش سوم رساله معینه به گرفتگی ستارگان و یا سیارات اختصاص دارد یعنی زمانی که یک سیاره ستاره ای را می پوشاند.طوس می نویسد :
" ماه جملگی کواکب را در وقت قران می پوشاند و هیچ کوکب او را نمی پوشاند و عطارد زهره را و زهره مریخ را و مریخ مشتری را و مشتری زحل را و زحل برخی از ثوابت را می پوشاند ."
در فصل 14 همین بخش طوسی گذر زهره را از کنار خورشید مورد بحث قرار می دهد و در اینجا مطلبی را که ابن سینا در کتاب شفای خود آورده است بازگو می کند .ابن سینا در شفا نوشته است که زهره را چون خال سیاهی بر روی خورشید دیده است .ظاهرا ً این زمانی موجه است که ابن سینا در رصد خانه اصفهان به کار نجوم و رصد ستارگان می پرداخته است.


اشتراک گذاری در:

دیدگاه‌ها

نظری
(مهمان)
جمعه 20 اسفند 1400 - 14:16

سلام ممنون از مطالبی که گذاشتید
لطفا منابعی که برای نوشتن این مطلب استفاده کردید رو قرار بدید

بیان دیدگاه

- لطفاً نام و دیدگاه‌ خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- سایت انجمن نجوم آماتوری ایران مجاز به ویرایش ادبی دیدگاه‌ها است.
- دیدگاه‌هایی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی و موارد مغایر با قوانین کشور باشند منتشر نخواهند شد.
- دیدگاه‌ها پس از تأیید منتشر می‌شوند.
نام:(اجباری)
رایانامه:(اجباری)
دیدگاه:

کد امنیتی:
(از چپ به راست)
https://www.instagram.com/iranastronomy/
هم اکنون