پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1403 | 15 شوال 1445 | 25 آوریل 2024
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
| و بالاخره روز موعود فرا رسید، بیست و دومین روز از نهمین ماه سال 1386. پس از چندی قول وقرار و بد قولی آب و هوا با ما ، قرار شد ساعت بعدازظهر دانش پژوهان دوره های مقدماتی و متوسط مدرسه رفاه،مدرسه را به مقصد ده نمک واقع در 4کیلومتری گرمسار ترک کنند. البته خروج ما با توجه به ترافیک تهران با تاخیر یک ساعت و پانزده دقیقه ای همراه بود. اندرحکایت اتوبوس شب رازهایی نهفته بود که یکی یکی برملا می شد. قصه آندرومدا و حقیقت اجرام،جوزا و... قرائت راهنمای سفر توسط بنده حقیر، پذیرایی صمیمانه انجمن و رانندگی بی خطر راننده عزیز، داستان اتوبوس شب را به خوبی و خوشی ختم کرد. و اما محل تجمع آماتوران مقابل درب ورودی کاروانسرا بود. ماه در آسمان انحصار طلبی می کرد و ستارگان و دیگر اجرام با هیاهوی عجیبی چشم هر بیننده را خیره می ساخت. بعد از رصد ماه با تلسکوپ و مشاهده آن از طریق Sky imager بر روی صفحه رایانه همراه و بررسی برخی لکه ها و پستی و بلندی ماه و نحوه تابش خورشید به آن مناطق قرار شد آرام و بی سر و صدا وارد کاروانسرا شویم چرا که گروه دیگری از دوستان مدرسه ای از منطقه 1 در حال رصد و احتمالاً عکاسی بودند. خدایش بیامرزد شاه عباسی را !بنای مخوفی ساخته بود. همین باعث شد با ترس و لرز خود را به حجره نسبتاً بزرگی که سرما به وفور یافت می شد و دیگر هیچ نبود وارد شویم. با پذیرایی مفصل انجمن به صرف شام نشاطی مضاعف در حاضران به وجود آمد. حدود ساعت 1بود که دوستان کمر همت بستند برای رصدی جانانه .قرار شد دانش پژوهان دوره مقدماتی درمحضر استاد عتیقی و دانشجویان متوسطه را آقای پور ایوانی همراهی کنند.قسمت پیشین پشت بام لنگر گاه بچه های دوره متوسطه بود و دیگر قسمت به سکّانداری استاد. گفتند و شنیدیم و خوب دیدیم صورتهای شگفت انگیز فلک را گفتند و پرسیدیم و باور کنید یاد گرفتیم عملاً هر آنچه که آموختنی بود. و گاهی هم از اطراف دو پیکر جرمی مبارید تا نان آسمان بی نمک نماند. این آیتم هم گذشت ... نزدیک 1 بامداد بود که برای صرف چای داغ و کیک که در آن هوای سرد می چسبید به حجره دعوت شدیم، از سخنان خانم عباسی (یکی از دانش پژوهان دوره متوسط) دانستیم افسانه ها هم دنیایی دارند... . نمی و دمی گرم شدیم و سر بزیر فرو بردیم تا بعد از بیش از 5/2 ساعت دیدن آسمان فراموش نکنیم که زمینی هستیم و شروع زنگ بعد با حضور موثر و شایسته آقای پور ایوانی همراه بود. این بار سئوال کردیم و پاسخ شنیدیم. بدنبال هر چه که بگویی گشتیم. یافتیم و یافتیم ولی نیافتیم سحابی اسکیمو را . دیگر بار در حجره نشستیم چای داغی نوش جان کردیم و چرتی پاره . برای پاسخگویی به سئوالات از سوی استاد دوره ها به پشت بام دعوت شدیم . پاسخ به پرسش های آزمون عملی با موفقیت نسبی دانش پژوهان همراه بود .البته شایان به ذکر است که بنا به فرموده آقای عتیقی کسب نمره A,B,C چندان اهمیتی ندارد همین بس که بی شک یادگیری صورت گرفته است. و هر فصلی را پایانی است ..... بعد از گذشتن از این برهوت سرد ولی خون گرم باید باز می گشتیم. سیاره ناهید را در دمادم صبح رصد کردیم و آخرین اجرام غیر ستاره ای را نشانه رفتیم و برخی دوستان عکسهایی از طبیعت زیبای آسمان شب گرفتند . ترجیح دادیم بجای خوردن چای این بار رصدگاه را ترک کنیم . محل آخرین تجمع درست مثل اولین تجمع مقابل درب کاروانسرا بود . اول و آخر کار یکی بود اما دو تفاوت داشت یکی اینکه کاروانسرا دیگر مخوف نبود دوست داشتنی شده بود و در اولین قدم ماه ار ما خداحافظی کرد ولی امروز خورشید با ما سلام... عکس دسته جمعی و عکس مربوط به مدارک پایان دوره را با جلوه ای رصدی انداخته شد. خاطرات ثبت شد و پرونده این رصد هم بسته . تلخ ترین حادثه : شکسته شدن بی رحمانه عینک ظریف و بی گناه استاد و شیرین ترین حادثه؟ لحظاتی که زود گذشت... مهدیه اسلامی فر دوره مقدماتی رفاه |
 |
 |
اشتراک گذاری در:
بیان دیدگاه
تعداد بازدیدکنندگان: 2343054
مخاطبین آنلاین: 47
- سایت انجمن نجوم آماتوری ایران مجاز به ویرایش ادبی دیدگاه‌ها است.
- دیدگاه‌هایی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی و موارد مغایر با قوانین کشور باشند منتشر نخواهند شد.
- دیدگاه‌ها پس از تأیید منتشر می‌شوند.